« Sirius Star » نام ستاره درخشانی[+] در کهکشان خداست، که قرنها رَهنمای ساربانها در کویر و رَهگشای کاروانها در مسیر، هادی کشتیها همچون فانوس و قطبنمای دریانوردان در اقیانوسها بوده است. ما فارسها "ستاره تیر" یا "ستاره شباهنگ"اش مینامیم. عربها "شعرای یمانی" اش خوانند، "کوکبی در کلبالاکبر". و فرنگیها "سیریوس استار"ش گویند. تا زمانیکه جی-پی-اس مد نشده و دریانوردیی "فوق مدرن" امروزی باب نشده بود، ما دریانورد ها، برای هدایت کشتیمان در روز روشن، از آفتاب مدد میگرفتیم. و برای شکافتن قلب اقیانوسها در شب، از ماه و ستارگان یاری میطلبیدیم.. حدود پنجاه سال پیش، زمانی که من آغاز به دریانوردی کردم، روش و سیستم هدایت کشتیها در شب تا آنحد پیش رفته بود، که لزوما نیازی به جستجو برای ستارهای درخشان و روشن، بهمنظورتعیین مکان و (پوزیشن) کشتی نبود. گیرم که، هرچه شب تاریکتر ستاره روشنتر، ولی این تئوری، در عمل، مشکل ما را حل نمیکرد، زیرا زاویه بین ستاره تا افق، بهعبارت دیگر ارتفاع ستاره تا سطح آب، آنجا که دریا آسمان را می بلعید، برای ما مطرح بود، که در شب تاریک، افقی دیده نمیشود! تا دلی به ستارهای روشن برای جهتیابی گرم شود، هرچند از فضای شاعرانهاش لذت میبردیم. هوای گرگ و میش، هنگام غروب آفتاب یا تا حدود پانزده / بیستدقیقه پس از غروب خورشید، تا زمانی که هنوز افقی در آن دوردست ها دیده میشد، مناسبترین زمان اندازهگیری زاویه ستارهها است و در نهایت تعیین محل جغرافیایی سفینه.
فقط نام ستارهها و جهت آسمانیشان را که "آزیموت"اش مینامند (Azimuth) [به عربی السموت، السمت] - "برای بهطور میانگین حدود چهار تا شش ستاره" - و ارتفاع نسبی آنها نسبت به افق، از پیش با فورمولهای ریاضی محاسبه میکردیم. سپس باسکستانت[+] زاویه دقیق و حقیقی ستاره را نسبت بهافق، با توجه به زمان (ساعت، دقیقه، ثانیه = کرونومتر)، اندازه میگرفتیم. من اینک اما قصد تدریس علم آسترونومی ندارم، بل میخواهم بگویم "سیریوساستار"، یا "شباهنگ"، همانطور که میدانید، نام کشتی نفتکش سعودیاست، که برادران عزیز راهزن سیاهسوخته پاپتیی کشور گرسنه و مفلوک و آسمونجُل سومالی، بتاریخ پانزدهم نوامبر امسال، آن را ربوده و به منظور باجگیری و اخاذی ازغرب، به همراه چند فروند کشتی دیگر، در لنگرگاه بندر ( آیل Eyle ) نگه داشتهاند. * این کشتی 330 متری، که در طول و عرض - همبُعدِ - یک ناو هواپیمابر است [+]، دو میلیون یُشکه نفت خام به ارزش تقریبی یکصد میلیون دلار بارگیری کرده است. دزدان دریایی این کشتی را در حدود 400 مایلی سواحل کنیا ربودهاند و تا دیروز 25 میلیون دلار باج برای آزادیاش مطالبه میکردند. تا به حال باجهای دو - تا سه میلیون دلاری را دیده و شنیده بودیم؛ اینک اما بهسبب بیعرضهگی غرب، 25 میلیون و در آینده نه چندان دور انشاءالله شاهد باجخواهیهای 40 - تا 50 میلیون دلاری نیز خواهیم بود. تا زمانی که غرب تکانی بهخود بدهد و قانونی بهتصویب برساند و کاری کارستان بکند، دزد های شریف نیز با زن و عیال و ده دوازده بچه و با پولهای اخاذیشده، انشاءالله به همین ممالک غرب مهاجرت کرده و در وانکوور کانادا یا در یوستون تکزاس، در برلین یا در لندن، ساکن و مقیم شدهاند. و فرزند یکی ازهمینها در آینده رئیس جمهور آمریکا و آن دیگری صدر اعظم آلمان خواهد شد. بیهوده نیست آیتاللههای ایران از جمله واعظ طبسی و رفسنجانی متحمل مخارج سنگین شده و عروسهایشان را برای وضع حمل به آمریکا میفرستند! غیر قابل تصور است که نوه ونبیره واعظ طبسی، که من یادم میآید قبل از انقلاب برای امرار معاش روضه پنج تومانی یا حد اکثر ده تومانی میخواند، رئیس جمهور آمریکا بشود. یکبار زمانی که همین واعظ طبسی برای خودنمایی جرأت کرد و درانتقاد از دولت وقت نیمه روضهای در لفافه خواند، ساواک کتبسته او را بهتهران فرستاد و همین زندان رفتناش بعدها راهگشا و کلیدی برای «شاه خراسان» شدناش شد. همانطور که زندانی شدن عوضعلی کردان بهجرم ازاله بکارت در بحبوحه انقلاب و فرارش از زندان، بهدکتری از آکسفورد و پست وزارت در دولت ناب اسلامی ختم شد *
چند روز پیش، همین جا تو آلمان، حزب معروف " سبزها" یک ترک(از اهالی ترکیه) متولد آلمان را به مدیر کلی خویش برگزید و او در یکی از نخستین گفتگوی رسانهایاش تأکید کرد که زبان ترکی نیز باید درکنار زبان انگلیسی و فرانسوی در مدارس آلمان تدریس اجباری شود. خدا را شکر من در صد سال دیگر زنده نیستم! چون با این شتابی که ترکها و عربهای بیدغدغه، در آلمان خوش آب و هوا و ثروتمند، در راستای زاد و ولد اسلامی و تولیدمثل انبوه اِعمال میکنند، تا آن زمان زبان آلمانی، تمدن و فرهنگاش، انشاءالله بکلی برچیده شده است و بهجای شنیدن نوای خوش سنفونیهای بتهوون و موتزارت و ریچارد واگنر از تالارهای فرهنگ و هنر، صوت مؤذن و فریادهای الله و اکبر و نوحه و عزای حسینی از منارههای مساجد، که از هماکنون مثل قارچ از زمین می رویند، گوشها را، نوازش که چه عرض کنم، خراش خواهند داد.
اگر در صدر اسلام فقط بخشی از اروپا، با چماق و شمشیر، توسط مسلمین فتح شد، اینک فرزندان خلفشان تمام کشورهای اروپایی را یکی پس از دیگری با "دول" شان تسخیر میکنند. * همکار و همقطار نادیده و معروفام، دریاسالار مایک مولن، فرمانده ستاد نیروهای مسلح آمریکا، از مهارت بالای دزدان دریایی شرکت کننده در حمله به نفتکش سعودی خبر داده است. او گفته است: دزدان دریایی کاری را انجام دادهاند که (فناش) را خوب بلد بودهاند! گویا این دریا سالار آمریکایی، مدرک دریا سالاری خویش را در جمهوری اسلامی از آقای عوضعلی کردان یا از دلال آکسفورد خریداری کرده است!
شخص بنده، که بارها ناخواسته با راهزنان دریایی در چهار گوشه جهان تماس و درگیری داشتهام، به این برادر دریاسالار متعهد میگویم: برارجان، یا بقول ما بوشهریها: کُکا... برای ربودن یک کشتی غیر مسلح در آبهای بینالمللی، بهیُمن حضور کشتیهای جنگی بیبخارو بیکفایت شماها و دوستانتان، نه نیازی به مهارت بالا و نه احتیاجی به مهارت پایین است و نه ضرورتی به تخصص و تبحر و تمرین در جنگهای چریکیست. و نه حاجتی به کاردانی و کارکشتگی و آگاهبودن از فن و فنون علوم دریایی و زمینی و هوایی و آسترونومیست! یک قایق تُند رو میخواهد و یکی دوتا تفنگ ساچمهای. یا تفنگ "حسن موسی [+]. بهانضمام مقدار زیادی ترس و دلهره انداختن تو شکم ناخدای کشتی و پرسنلاش، مثلا با بستن یک لچک به سرطاس و انداختن یک چشمبند سیاه به چشم. خصوصا اگر ناخدا از نسل زردنبوی رنگپریدهی اروپایی باشد. و نه از جنس ایرانیهای زبل سرد و گرم چشیدهی آخوند دیدهی ضد ضربه، که به برکت دروغگویی و حقهبازی و آدمکشیی پیشوایان مذهبیاش از جن و پری که هیچ، ازغول بیشاخ و دُم و ازعفریته هفتسر هم نمیهراسد، چه رسد به چند تا دزد لِجمار و لعّوُض! آری ... دریاسالار میداند قایقها و شناورهای تُندرو و سبک، که بهعلت آبخور کم و عمق ناچیزشان روی آب پرواز میکنند، همیشه سریعتر از کشتیهای بازرگانی یا نفتکشهای سنگین هستند. ضمنا هر دریانوردی میداند وقتی دو شناور، در دریای صاف و بدون موج، یا با امواج خفیف، با سرعتی مساوی و یک اندازه، عرشه به عرشه، چسبیده بههم حرکت کنند، مثل این میماند که هر دو بیحرکت ایستادهاند. در این حالت میتوانند، جهت نیاز، کالایی را بارگیری یا تخلیه کنند، تردد انسانها را از یک کشتی به کشتی دیگر، به سهلترین وجه، ممکن سازند. نفتکشهایی که تا خرخره بارگیری کرده و ازعرشه ( Main Deck) تا سطح آب فقط یکمتر یا کمتر ارتفاع دارند، سهلترین طعمه برای دزدان دریایی هستند. بله... دزدیدن یک کشتی آسان است، بویژه اگر نفتکشی حامل نفت خام یا حامل گاز یا حامل بنزین هم باشد، که با یک جرقه، پوف ....این نکته را نیز باید یاد آور شد که: در مدارس و در کالجهای دریاییی اروپا، آنجا که شهیدشدن و شهادتطلبی مشتری و خریداری ندارد، به تک تکِ دانشجویان دریانوردی یاد میدهند و تأکید میکنند در برخورد با دزدان دریایی از هر گونه خودنمایی و پهلوانبازی و ریسک بیجا و تمایل به نوشیدن شربت شهادت پرهیز کنند. علاوه بر این دریانوردان روی کشتیهای بازرگانی خدا را شکر مسلح نیستند(به هزار و یک دلیل)؛ ایضا ملوانان در چند و چون جنگ تن به تن و درگیری فیزیکی با افراد مسلح یا غیر مسلح، آنهم دزدان دریایی یا زمینی جان برکف، که خدا را هم تحویل نمیگیرند چه رسد به ناخدایاش، تمرین و تبحر و تخصصی ندارند. مضاف بر این دزدان دریایی در واقع با کسی دشمنی خصوصی ندارند و در پی آزار دریانوردانِ از وطن آواره نیستند، آنها بهاصطلاح خودشان پینکه پینکه میخواهند، پول میخواهند، و برای این منظور به حریم خصوصی هر کس که امکان حمله به آن را بهدست بیاورند تجاوز میکنند. اگر فردی، انسانی یا حیوانی، در دستیابی به هدف مقدسشان سّد راهشان شد، خیلی راحت و بدون مکث یک گلوله تو مغزش خالی میکنند، حال میخواهد سفید باشد خواه سیاه، چینووی باشد یا جاپنی، آمریکایی باشد یا روسی، که گفتهاند: در ره منزل لیلی که خطرهاست تو را / شرط اول قدم آنست که راهزن باشی... * در کشتی بیش از هر جای دیگر زاویه و گوشه و سوراخ و سُنبه برای پنهانکردن پول و اجناس قیمتی وجود دارد، که هیچ دزد دریایی و زمینی نا آشنا به کشتی، پیدایش نمیکند. حالا اگر دریانوردی پولاش را تو کشوی میز یا توی بالش و توی رختخواب یا تو اتاق یا کابین جاگذاری کند تقصیر خودش است. کابین اولین جاییست که آنها طبق عادت و وظیفه در آن دنبال پول میگردند! از همه چیز که بگذریم دریانوردها در کشتی از مبلغ ناچیزی پول نقد برخوردارند، آنها در طول خدمتِ نُه ماهه یا یکسالهشان در کشتی، طبق قراردادی با شرکت کشتیرانی، 80 درصد از حقوق و مواجب ماهیانه را از طریق شرکت به حساب خویش، یا به حساب زن و فرزند، یا به حساب زن بدون فرزند، در بانکی در کشور محل اقامت، واریز میکنند * شنیدهام راهزنان باج را از 25 میلیون دلار به 15 میلیون کاهش دادهاند، ضمنا چون با سرزنش و تهدید برادران دزد اسلامی شان در محل مواجه شدهاند، که گفتهاند: ما اجازه نمیدهیم نفتکش یک کشور برادر و مسلمان دزدیده شود، لنگر کشیده و لنگرگاه را ترک کردهاند
لاکن اگر از من بپرسید؟ میگویم همه این تئوریها به کنار؛ فراموش نکنیم این لقمهی گلوگیر برای دهان برادران راهزن خیلی خیلی گُنده است! اگر در صورت عدم پرداخت باج، کشتی را منفجر یا غرق بکنند، ساحل مملکت خودشان را بهشدت آلوده کردهاند و فاتحه هرچه آبزی در آن نواحیست خواندهاند و صد البته بهانه بهدست کشورهای غربی میدهند، تا با تطمیع یا با تهدید دولت پرزیدنت عبدالله یوسف احمد، کماندوهای ضد خرابکاری خویش را برای قلع و قمع راهزنان وارد ماجرا کنند.
آیا راهزنان هوشیارند؟ آیا میدانند کارشان بازی با دُم شیر است؟ آیا ملتفت اوضاع جهانی هستند؟ من میدانم گرسنه و بدبختاند ولی آیا راهزنی به شیوه آخوندی راه درست و مطلوبی در جهان امروزی است؟ *