Freitag, Oktober 03, 2008
جهان و انتخابات آمریکا
این آمریکایی‌های مستکبر، این مستکبران آمریکایی، این ثروتمندان خوش‌اخلاق و خوش‌برخورد، عجیب مردم جهان را با کارناوال انتخاباتی‌‌شان مشغول و سرگرم نگه‌داشته‌اند! هیچ جای دنیا انتخابات و رأی‌گیری این چنین هیجان‌انگیز، جالب و با تفریح و تفنن همراه نیست، که در آمریکای جهان‌خوار هست، هم فال است و هم تماشا!
گفتم آمریکای «مستکبر» ! چون نا سلامتی ایرانی هستم، مسلمان هستم، شیعه هستم و مقلد بی‌چون و چرای ولی‌امر مطلق، همان عظیم‌الشأن‌ای که دین و ایمان را در گرو عشق قدرت خانم گذاشته و خود را خسرالدنیا والآخره کرده است، و هنوز پس از گذشت سی‌سال از انقلابِ شکوهمند زیر هر پاره سنگ یک‌دوجین دشمن می‌بیند. هستم مقلد رهبرمطلق‌ و طرفدار رئیس جمهور بی‌غل و غش و ابلق. همان رئیس‌جمهور محبوب و فهمیده و با شعور و مردِ ‌رند، نگهبان و حافظ عوض‌علی کردان. کردانی که معتقد است یک‌نفر دلال زُبده وطنی، در رابطه با خرید و فروش عنوان دکتری، کلاه سرش گذاشته‌است و اقرار می‌کند گول خورده‌است. ولی هم او، قادر است در پست وزارت کشور، در انتخابات آینده، رئیس جمهور را مجددا از صندوق، بیرون آورد. رئیس‌جمهوری‌ای که حتا سَر لاری‌کینگِ حقه‌باز هم کلاه نمدی گذاشت.
تقی از نقی پرسید: چرا رهبر، که حتا در محل اعزام دانش‌جویان جهت تفریح و اردوزنی هم دخالت می‌کند و مُهر سکوت بر دهان طرفداران مشایی می‌زند، چیزی نمی‌گوید؟ حرفی نمی‌زند؟
نقی جواب داد: بابام جان، او که خودش یک‌شبه به همّت رفسنجانی آیت‌الله شده است، چه بگوید؟؟؟.
*
گفتم آمریکایی‌های «عزیز» ! چون نا سلامتی از طریق عیال، که مثل بسیاری از آلمانی‌ها از سی‌‌اتل تا بوستون و از نیویورک تا میامی و از لاس و گاز تا ممفیس تنه‌سی، قوم و خویش دارند، من نیز قوم و خویش‌ هستم. و به تبع آن از جانب فرزندان‌، که ده‌ها خالو و عمه و خاله و پسر‌خاله و دختر عمه و دختر خاله و چه و چه ... در ینگی دنیا دارند، چه بخواهم چه نخواهم، با استکبار جهانی فامیل‌ام، که اگر من ول‌کن باشم آن‌‌ها ول‌کن نیستند.
حالا رهبر و رئیس‌جمهور بیایند هی زور بزنند، که آمریکا دشمن من ایرانی است. والله بالله به حضرت عباس، دشمن من یکی نیستند، که‌هیچ، حتا فامیل هم هستیم. حالا کاری ندارم که خود آمریکا و مردم‌اش را، با توجه به سفر‌های مکرر، به‌قول آلمان‌ها، مثل جیب جلیقه‌ام می‌شناسم.
*
پس به‌عنوان کسی که آمریکا و آمریکایی‌ها را می‌شناسد می‌توانم بگویم در هیچ مملکتی تو دنیا این‌‌ چنین بابت انتخابات‌ و رأی‌گیری گرد و خاک بپا نمی‌کنند، حتا در کشورهای آزاد اروپایی! حتا در کشور آزاد و دموکرات اسراییل!

در کشور پهناور "چین" مردم رأی می‌دهند، رؤسای مملکت عوض می‌شوند، اما تقریبا هیچ بنی‌بشری در خارج از چین، درست و حسابی از آن سر در نمی‌آورد، کسی نمی‌فهمد کی رفت و کی آمد؟... چند نفر تو دنیا می‌دانند اسم رئیس جمهور چین چیست؟ یا نخست‌وزیرش کی‌ست؟ و اصولا کی به کی‌ست؟ در شوروی نیز همین بساط را داشتیم و هم اینک در روسیه نیز داریم. خروش‌چوف می‌رود اندروپوف می‌آید، اندروپوف می‌رود، خُروپوف می‌آید، چخه‌توف می‌رود گوربابا‌چوف می‌آید؛ پوتین می‌رود چکمه می‌آید. یلتسین پوتین را رئیس‌جمهور می‌کند و پوتین "مد وه دی‌یف" را .
در ژاپن: ناکازاکی می‌رود "دل‌نا‌پاکی" می‌آید، "یاسو فوکودا" می‌رود "تارو آسودا" می‌آید. آدم حتا نمی‌تواند اسم‌شان را هم به‌درستی تلفظ کند! چه رسد به این‌که به انتخابات‌شان توجهی مبذول دارد! در آفریقا : "پتریس‌لومومبا" می‌رود "گوریل واویلا" می‌آید و قس علیهذا...
*
در آمریکا وقتی می‌گویند « باروخ اوباما» در مجمع یهودیان صحبت کرد، ناگهان 10 در صد از «مک کین» جلو می‌زند؛ هفته بعدش مک‌کین سیبی لیونی، وزیر خارجه اسراییل را بابت انتخابش به‌عنوان رئیس حزب «قدیمه»، تبریک می‌گوید، یک‌دفعه در نظرسنجی "گالوپ" اسب‌اش گالوپ می‌زند، یعنی چهار نعل می‌تازد و رأی‌اش با اوباما مساوی می‌شود. اوباما می گوید: احمدی نژاد هم بلانسبت آدم است و باید با او صحبت کرد تا از خر شیطان پایین بیاید! سناتور مک‌کین اما، پس از مشورت با مشاورین‌اش، می‌گوید اخمطی‌نژات کسی نیست که تصمیم بگیرد سیاست مملکت آیران در دست آیت‌اولا کامنه‌ای‌ست! و او زیر هر آجر‌پاره دشمن می‌بیند، چه رسد به آمریکای به این بزرگی؟ مک کین می‌گوید: من اگر رئیس جمهور بشوم چنان تیپایی به آخوند‌ها می‌زنم که فیل‌شان یاد هندوستان کند...
یک‌دفعه مؤسسات آمارگیری خبر می‌دهند در همه‌پرسی دیروز رأی‌اش از جمع آرای روبرت موگابه در حراره هم بالاتر رفته‌است.
با توجه به دعوایی که بر سر بانکهای آمریکایی راه افتاده و نظم اقتصادی آمریکا را به‌هم زده است و دموکرات‌ها کاسه‌کوزه‌ها را بر سر دبلیو بوش و سیاست‌های غلط دوستان جمهوری‌خواه‌اش می‌شکنند، ناگهان اوباما هشت درصد جلو می‌‌زند. شب بعدش در دعوای تلویزونی‌ی "یوسف بی‌دین" و " زهرا پی‌لین" هیأت مشورتی به یوسف بی‌دین توصیه می‌کنند مبادا با زهرا خانم دعوا بکنی‌ها... اوقاتش تلخ بکنی‌ها... چون رأی میلیون‌ها زن و مرد آمریکایی را از دست می‌دهی ها..! به یوسف می‌گویند: اینجا جمهوری آخوندی نیست که تو توی سر زن‌ها بزنی و تو خیابون آن‌ها را کشان کشان روی زمین بکشی و به‌زور سوار پاترول جندالله و ثارلله و حزب‌الله و زهرمار الله بکنی ها... و او، با آن همه ابهُت و با آن‌همه تبحُر و تخصص، در مقابل زهرا موش می شود. زهرا خانم هم بُل می‌گیرد و با « اتک» هایش رأی جمهوری‌خواهان را سه ممیز دو دهم درصد بالا می‌برد.
عرض کردم من مردم آمریکا را می‌شناسم. هیچ‌کس در جهان به اندازه رأی دهنده‌ی آمریکایی دهن‌بین، دمدمی‌مزاج و ساده به‌معنای naïve , simple نیست.
اگر مک‌کین هنگام صحبت عطسه یا سرفه بکند یا دندان مصنوعی‌اش از دهانش بیرون بزند فورا رأی اوباما بالا می‌رود! اگر اوباما بگوید: آخوند‌ها همه‌شان مثل فلاحیان و پور‌محمدی و کلکالی آدم‌کش نیستند و همه مثل کامنه‌ای دشمن دشمن نمی‌کنند و همه مثل اخمکی‌نجات هولوکوستی نیستند، ناگهان مک‌کین جلو می‌‌زند... پناه بر خدا.
*
انتخاب رئیس جمهور در آمریکا نه تنها به خود آمریکایی‌ها، بل‌ به جهان و به سیاست‌های جهانی مربوط می‌شود، کما این‌که هم اکنون مذاکرات صلح بین اسراییل و فلسطینی‌ها تا انتخاب رئیس‌جمهور جدید متوقف شده‌است. مردم جهان چشم به دهان زن و مرد آمریکایی‌ دوحته‌اند تا ببینند چه می‌گویند و سر‌انجام به چه کسی رأی می‌دهند؟
حالا هی رهبر بیاید و از قول امام خمینی بگوید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌کند...

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com