Mittwoch, Juni 17, 2009
در حاشیه تقلب در انتخابات و پی‌آمد‌های آن
مطبوعات آلمان الحق که هم‌بستگی خویش را با آزادی‌خواهی مردم ایران به‌بهترین نحو ادا می‌کنند. مجله معروف اشپیگل در رأس این رسانه‌ها قرار دارد و روزی نیست که چند گزارش و تفسیر از ایران منتشر نکند. در یکی از گزارش‌های امروزش می نویسد‌ مردم چند قدم از رهبران‌شان جلوترند. در حالی‌که موسوی مردم را به عدم شرکت در تظاهرات دعوت کرده بود، مردم خودجوش به خیابان‌ها ریختند. اشپیگل می‌نویسد هدف رهبر جمهوری اسلامی با قول و قرار های نیم‌بند، وقت‌کشی است او معتقد است اگر بتواند مردم را برای یک‌هفته با وعده و و عید و گاه با ترس و تهدید سرگرم نگه‌دارد آتش التهاب بخودی خود فروکش خواهد کرد. این مجله می‌نویسد رهبر قول بازنگری آراء را از طریق شورای نگهبان داده است ولی مردم می‌دانند این بازنگری نتیجه‌ای را که آن‌ها طالب آن هستند، یعنی احترام به رأی مردم، دربر نخواهد داشت... تا اینجا...
..................
رهبر بر خلاف قانون اساسی و رسیدگی به شکایات احتمالی، عچولانه پیروزی احمدی نژاد را تبریک گفت. شورای نگهبان منتخب رهبر که اینک مأمور رسیدگی به تخلف یا تقلب در شمارش آراء است، خلاف منویات ولایت فقیه رأی نخواهد داد و آبروی وی را نخواهد ریخت و رئیس جمهور، احمدی نژاد را، که از حمایت رهبر برخوردار است کنار نخواهد زد. اینک توپ در زمین رهبر است ولی آیا او که ولایت مطلقه است و مصلحت نظام را به‌تر از هر کس دیگر تشخیص می‌دهد حاضر است تسلیم خواسته‌های مردم شود؟ مردمی که در حقیقت حشم او هستند و باید دستوراتش را بی‌چون و چرا اجرا کنند؟
رادیو و تلویزیون دربست در اختیار دولت است و تظاهرات آزادی‌خواهی مردم را فتنه‌‌ی بیگانگان در خارج از کشور می‌‌نامد.
لاریجانی رئیس مجلس، ضمن دل‌سوزی ظاهری برای کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان دانشگاه، بلافاصله به پرو پاچه پرزیدنت اوباما می‌چسبد و اعتراض مردم ایران را به پای سخنان او در قاهره می‌گذارد.
مردم می‌داننند که هم‌اکنون به‌ترین فرصت برای رسیدن به آزادی به‌دست آورده اند و حاضر نیستند با اعمال خشونت بهانه‌ای بدست حکومت‌گران بدهند. آن‌ها می‌نویسند این لباس شخصی‌های رژیم هستند که با شکستن شیشه بانک‌ها و آتش‌زدن مغازه‌ها... می‌خواهند وضعی پیش بیاورند که بهانه درگیری خشونت‌بار به نیروی انتظامی، برای خفه کردن خیزش مردم بدهند.
موسوی و کروبی ضعیف تر از آن هستند که رهبری جنبش را به‌عهده بگیرند، طرفه این‌که آن‌ها هرگز سقوط رژیم و نابودی جمهوری اسلامی را طالب نیستند. آزادی مردم و ایجاد حکومتی سکولار، یعنی جدایی دین از حکومت را بر نمی‌تابند و همانند محمد خاتمی سکولار را مترادف با بی‌دینی و لامذهبی و کفر می‌دانند.
حتا اگر طبق آراء مردم میر حسین موسوی به ریاست جمهوری برسد، او در سایه ولایت فقیه چه‌کار می‌تواند بکند، که محمد خاتمی در طول مدت هشت سال توانست و انجام نداد؟
بزرگ‌ترین لطمه‌ای که اینک می‌تواند به‌جنبش بخورد دخالت و ورود محمد خاتمی به صحنه است که مصلحت نظام را، بر همه چیز ارجح می‌داند. و تا زمانی که ولایت مطلقه فقیه وجود دارد و او بر همه چیز، از قوای مقننه گرفته تا قضائیه و مجریه، تسلط دارد، مصلحت نظام نیز در دست او است و ولی فقیه است که تشخیص می‌دهد مصلحت نظام در چیست و کجاست؟
هیجده تیر مردم دانشجوها را تنها گذاشتند. هم‌اینک به‌ترین فرصت برای رسیدن به جایگاهی‌ست که ما ایرانیان سزاوارش هستیم. این فرصت طلایی را مغتنم بشمریم. اگر کوتاه بیاییم تا یکی دو نسل دیگر انگشت تأسف به لب خواهیم گرفت و شرمنده فرزندان و نوه‌های‌مان خواهیم بود. چنین فرصتی که امروز برای براندازی رژیم قرون وسطایی بدست آمده‌است دوباره و در مدتی کوتاه بدست نخواهیم آورد. آخوندهای کوچک و بزرگ نیز اینک همه سکوت کرده‌اند حتا به‌دفاع از خامنه‌ای بر نمی‌خیزند. ابعاد وحشتناک فساد و خفقان نفس از همه بریده است. آقای خامنه‌ای و دارو دسته‌اش شیرینی قدرت را به این آسانی از کف نمی‌دهند از ما است که این شهد را، به‌قیمت آزادی ایران، در کام‌‌شان تلخ کنیم.

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com